تکرار
آدم بیدلیل یک آهنگو دوبار گوش نمیکنه
بیدلیل دوبار به چشمای هیچکسی نگاه نمیکنه
بیدلیل به یه نفر دوباره فرصت نمیده
هیچ تکراری بیدلیل تبدیل به تکرار نمیشه
آدم بیدلیل یک آهنگو دوبار گوش نمیکنه
بیدلیل دوبار به چشمای هیچکسی نگاه نمیکنه
بیدلیل به یه نفر دوباره فرصت نمیده
هیچ تکراری بیدلیل تبدیل به تکرار نمیشه
وسط خنده یهو ساکت شد،
گفت:خیلی خرابه...
گفتم:چی؟
گفت: حالو احوالم
حذف قندو نمیتونم ولی از این به بعد برنامه حذف احساسات داریم...
عزیزم اگه (الان) نیستی
توو همینثانیهها، همینبدبختیا، همینگریهها، همیناسترسا و تو همینفشارای روانی، پس لطفا دیگه هیچوقت نباش
برو و برای همیشه...
از خودم معذرت میخوام بابت تمام مدتی که غیر خودم دنبال ناجی دیگه ای میگشتم...
حقیقتا وقتی از تنهایی مینالم، منظورم این نیست که اطرافم خلوته...منظورم اینه که هیچکس نمیفهمه چی میگم...
تابستون فقط برا آدمایی خوبه که میتونن بدون پتو بخوابن، ماهایی که برای خواب به امنیت روانی پتو نیاز داریم محکوم به عذاب هستیم دوستان....
من بدون توقف دارم احساسو علاقمو به همه چی
از دست میدم، غذا، خواب، قهوه، سیگار، موزیک،
همه چی،... وضع خیلی خرابه حتی نمیدونم
چیشد که اینجوری شد...
جدی من چرا باید اینقدر اضطراب داشته باشم؟ سفر بزرگی پیش رومه؟ پروژه عظیمی دستمه؟ تو مجامع بین المللی باید سخنرانی کنم؟ سرنوشت صد ها نفر دست منه؟ من ته پیاز این زندگی ام یا سرش؟ چه مرگمه دقیقا؟
اگه اون آدم میتونه بدون تو زندگی کنه، تو چرا نتونی؟ اگه اون آدم میتونه بی تفاوت باشه، تو چرا نتونی؟ اگه اون آدم میتونه به تو فکر نکنه، تو چرا نتونی؟ توام باید بتونی...